موشك نشان دهنده قانون عمل و عكسالعمل است.
مقدار انرژي كه در يك جهت بيرون ميآيد، موشك را در جهت مخالف به جلو ميراند.
منحرف نشويد. خداوند را نبايد به مسخره گرفت. زيرا آدمي هر آنچه كه بكارد، همان را برداشت خواهد كرد.
خطاب به غلاطيان (Galatians) 6:7
ترجمه دنياي جديد (New World) از كتاب مقدس
"انسان را ميتوان به گياه تشبيه كرد. او مثل گياه رشد ميكند و شكوفا ميشود و در پايان ميميرد، اما نه بهطور كامل. گياه رشد ميكند، ميشكفد و ميميرد، اما پس از خود دانهها و بذرهايش بهجا مانده، گياه تازهاي را بهوجود ميآورد. انسان هنگام مرگ كارهاي خود را به جا ميگذارد، اعمال نيك و بد زندگي خود را. جسم ممكن است بميرد و تجزيه شود، اما تأثير اعمال فرد نميميرد. انسان بايد ديگر بار زنده شود تا ثمره اعمال خود را بچشد."- سوامي شيواناندا
هر چه بکاريد همان را درو میکنيد.
آنکه نيکوئی بکارد، نيکوئی برداشت میکند.
آنکه بدی بکارد، بدی برداشت میکند.
دانهای کاشته شده و بهخوبی رشد کرده.
باشد که تو از ميوه آن لذت ببری.
- سواميوتتا نيکايا (Swamyutta Nikaya)
اگر چيز جديدی نباشد مگر آنچه که از قبل بوده،
چگونه مغز ما كه باعث اختراعات جديد ميشود،
ميتوانست تولد دوباره
و اشتباهات تجربه قبلي
را تحمل كند.
- ويليام شکسپير
سونات (Sonnet) 59
كـــارما
كلمه كارما كه از ريشه سانسكريت "كري" (Kri) گرفته شده است بيانگر فعاليت يا عمل چه جسمي چه ذهني (از جمله فكر ميباشد. كارما مجموع كارهاي ماست، هم در زندگي كنوني هم در زندگيهاي پيشين. كارما فقط به معني خود عمل نميباشد، بلكه نتيجه عمل را نيز دربر ميگيرد. نتايج اعمال ما از خود اعمال واقعاً منفك و جدا نيستند، بلكه جزيي از آنها ميباشند.
هر كجا عامل و علتي وجود داشته باشد. معلول و تاثيري هم بايد ايجاد شود. بذر علت درخت است و درخت معلول بذر. درخت خود بذر توليد ميكند و بدين ترتيب علت بذر ميشود. علت در معلول و معلول در علت يافت ميشود. علت به معلول شبيه است. اين جريان زنجيره جهاني علت و معلول است. زنجيرهاي كه انتها ندارد.
در اين عالم چيزي به نام شانس يا اتفاق وجود ندارد. اگر ذهن محدود شما نميتواند علت يك واقعه را پيدا كند، اين بدان معني نيست كه اين واقعه اتفاقي روي داده است.
همه چيز در طبيعت از اين قانون علت و معلول پيروي ميكند. قوانيني چون جاذبه، يكپارچگي، چسبندگي، كشش و رانش، علاقه و عدم علاقه، قوانين نسبيت، استمرار و پيوستگي و تداعي ذهنی، كاملا هماهنگ با قانون علت و معلول عمل ميكنند. از ارتعاش يك الكترون گرفته تا گردش يك سياره و از افتادن ميوه انبه به زمين تا ميل شديد يك يوگي، حركت يك درنده تا حركت امواج راديويي در اتر ظريف، از انتقال پيامهاي تلگرافي تا ارتباط تلپاتيك يك يوگي در دنياي افكار و انديشهها، همه و همه اينها معلول نيروهاي نامرئياي است كه با قانون علت و معلول عمل ميكنند. هيچ واقعهاي بدون داشتن علت مثبت و مشخص روي نميدهد. رخداد جنگ، برخاستن يك ستاره دنبالهدار، وقوع يك زلزله يا آتشفشان، بيماريهاي واگيردار، رعد و برق، سيل، بيماري در بدن، شانس و بدشانسي همه داراي علل مشخصي هستند. قانون علت و معلول كه شامل قوانين ديگري چون عمل و عكسالعمل، قانون جايگزيني، قانون جزا و مجازات است، همگي تحت يك سرفصل كلي قرار ميگيرند: قانون كارما.
قانون عمل و عكسالعمل
اگر عملي روي دهد، حتما عكسالعمل آن هم بايد روي دهد. نيروي عكسالعمل با نيروي عمل مساوي است و هر دو از يك جنس هستند. هر فكري، علاقهاي و يا تخيلي موجب عكسالعمل ميشود. نيكي پاداش خاص خود را دارد و بدي مجازات خود را، اين قانون عكسالعمل است. خداوند نه فرد بد را تنبيه و مجازات ميكند و نه به افراد نيكوكار پاداش ميدهد. بلكه اين اعمال خود آنان است كه پاداش يا مجازات بهدنبال دارد. هيچكس را نبايد مورد سرزنش قرار داد. اين قانون با دقت دائم و علمي در تمامي موارد اعمال ميشود. قانون عمل و عكسالعمل هم در طبقات فيزيكي و هم در طبقات ذهني عمل ميكند.
قانون جايگزينی
اين قانون در همه جاي طبيعت وجود دارد. دانه ميشكفد و درختي عظيم از آن رشد ميكند. زغال ميسوزد و از بين ميرود اما در عوض گرما به وجود ميآيد. قانون جايگزيني ايجاد تعادل ميكند و در طبيعت صلح و آرامش، تعادل و هماهنگي ايجاد ميكند. هيچكس نميتواند از اين قانون سخت و جبري نافرماني كند. اگر شما عملي منفي انجام دهيد، براي جبران، ميوهاي بد برداشت خواهيد كرد.
اگر زندگي يك شخص را به عنوان واقعهاي منفرد در نظر بگيريد كه با تولد كالبد فيزيكي آغاز ميشود و با مرگ آن پايان ميپذيرد، نميتوانيد براي مسايل زندگي هيچ توضيحي مناسب يا هيچ راه حلي بيابيد. در هر حال زندگي كنوني شما در مقايسه با زندگي روحي و معنوي شما هيچ چيز نيست. اين زندگي گذرا و تنها يك تكه از كلمه زندگي است. هرگاه بخواهيد علت يا تقدم چيزي را پيدا كنيد، بايد عميقا به مسايل زندگي معنوي جاودانه بپردازيد. قانون جايگزيني، كل زندگي معنوي را در بر ميگيرد. زندگي با تجزيه كالبد فيزيكي پايان نميپذيرد. تناسخي هم وجود دارد. همچنين زندگيهاي پيشين بسيار وجود داشته است. شما بايد نسبت به زندگي روح خود بازترين نگرش را در نظر بگيريد. آنگاه اصل مطلب برايتان مشخص ميشود. براي همه مسايل پيچيده و بغرنج زندگي راه حلي عالي و رضايتبخش پيدا ميكنيد. آنگاه ديگر براي گله كردن و عزاداري يا سوء تفاهم جايي وجود نخواهد داشت.
قانون جزا و مجازات
بر اساس اين قانون، هر عمل نادرستي جزاي خود را به دنبال دارد. قوانين علت و معلول، عمل و عكسالعمل جايگزيني و مجازات همه و همه اعمال ميشوند. كسي كه به ديگري آسيب ميرساند اول به خود آسيب ميرساند. كسي كه سر ديگري را كلاه ميگذارد اول سر خود را كلاه گذاشته است.
به خاطر داشته باشيد كه خداوند نه مغرض است نه ظالم. خداوند مسئول ثروت يا فقر كسي نميباشد. شما نتيجه اعمال خود را دريافت ميكنيد. در اين دنيا هيچ چيز در هم و برهم و بوالهوسانه نيست. وقايع به طور اتفاقي و شانسي و بدون ترتيب و نظم مشخص روي نميدهند، بلكه ميان آنها يك توالي منظم وجود دارد و با نظمي خاص به دنبال هم روي ميدهند. بين آنچه شما انجام ميدهيد و آنچه در آينده روي ميدهد يك ارتباط مشخص و خاص وجود دارد.
هميشه دانههايي بكاريد كه به شما ميوههايي شيرين و گوارا بدهند، دانههايي كه سعادت اين دنيا و پس از آن را براي شما به بار بياورند.
كارما چگونه شكل گرفته است؟
هر انسان ذاتا سه بعدي است و از سه بعد ايچها (Ichha)، جنانا (Jnana) و كريا (Kriya) تشكيل شده است. ايچها علايق و احساسات فرد است. جنانا دانش فرد است. كريا اراده و عزم فرد است. اين سه بعد كارماي فرد را ميسازند. فرد چيزهايي چون صندلي، درخت و ... را ميشناسد. احساس شادي و غم ميكند. اراده ميكند فلان كار را انجام دهد يا فلان كار را نكند.
در پس هر عملي علايق و افكار فرد وجود دارد. علاقه به يك شيء موجود، در ذهن رشد ميكند، آنگاه فكر ميكنيد چطور آن را به دست بياوريد، سپس براي تصاحب آن اقدام ميكنيد. علاقه، فكر و عمل هميشه همراه هم هستند. اين سه رشتههايي است كه در طناب كارما به هم پيچيده شده و به هم پيوستهاند.
علاقه توليد كارما ميكند. شما براي كسب آنچه دوست داريد سعي و اقدام ميكنيد. كارما ثمرات خود را به شكل درد يا شادي ظاهر ميسازد. شما براي برداشت اين ثمرات بايد بارها متولد شويد. اين قانون كارما است.
سرنوشت آدمی چگونه شكل ميگيرد؟
كارماي واقعي تفكر كردن است. تفكر عينيت مييابد و به عمل تبديل ميشود. اگر به ذهنتان اجازه دهيد به افكار آموزنده بپردازد شخصيتي اصيل مييابيد. اگر افكار منفي را در سر بپرورانيد شخصيتي پست و فرومايه پيدا ميكنيد. بنابراين با پرورش افكار والا شخصيت خود را شكل ميدهيد.
شما عملي را ميكاريد و عادتي را برداشت ميكنيد، عادتي را ميكاريد و شخصيتي را برداشت ميكنيد. شخصيتي را ميكاريد و سرنوشت برداشت ميكنيد. بنابراين سرنوشت ساخته و پرداخته خود شماست. ميتوانيد با انجام اعمال نيك و تغيير نحوه تفكر خود، آن را باطل و بياثر كنيد و تغيير دهيد. مردمان بزرگ اين خواسته را با تولدهاي متعدد جامه عمل ميپوشانند. پتانسيلهاي افكار و اعمال آنها جمع ميشود و در يك تولد، فرد روحاني بزرگي چون بودا، عيسي مسيح و شانكارا(Shankara) پا به عرصه وجود ميگذارند. هيچ عملي بيهوده نيست. صبر و تلاش خستگيناپذير لازم است. شما بايد مراقب تك تك افكار، سخنان و اعمال خود باشيد.
اراده انسان همواره آزاد بوده و خواهد بود. اما خودخواهي اين آزادي را تضعيف كرده است. آدمي ميتواند باخلاصي از علايق پست، پسندها و ناپسندها اراده خود را تصفيه كرده و آن را قوي و فعال سازد.
كارما سه حالت دارد
سانچيتا (Sanchita): همه كارهاي جمع شده گذشته. بخشي از اين نوع كارما در شخصيت فرد، تمايلات و تواناييها، قابليتها، گرايشها و علايق وي ديده ميشود.
پرارابدها (Prarabdha): كارهاي به نتيجه رسيده (ميوه بذرهای کاشته شده). بخشي از كارماي گذشته كه مسئول جسم كنوني ماست. اين كارما آماده برداشت است. نميتوان از آن دوري كرد يا آن را تغيير داد. كارما تنها بر اثر تجزيه شدن، تحليل ميرود. شما قرضهاي گذشته خود را ميپردازيد.
آگامي (Agami): كارهاي كنوني. كارمايي كه در حال حاضر براي آينده انجام ميشود. اين نوع كارما را كريامانا (Kriyamana) يا وارتامانا (Vartamana) هم مينامند.
در ادبيات ودانتا تشبيه زيبائي در اين باره وجود دارد:
كمانگيری، تيرداني مملو از تير دارد. اين تيرهای داخل تيردان، كارماي سانچيتا هستند.
كمانگير تيري را پرتاب ميكند. تير ديگر از دست او خارج شده است و نميتواند آن را پس بگيرد. تير پرتاب شده پرارابدهاست. او ميخواهد تير ديگري بيندازد، اين تير كه هنوز پرتاب نشده آگامي است.
روش ديگري براي فهم كارما، استفاده از تشبيه موجودي غذا و غلات است.
سانتچيتا ذخيره غلات جمع شده هست.
پرارابدها غلاتي است كه در حال پختن در ظرف است.
آگامي غلاتي است كه به عنوان محصول بعدي كاشته ميشود.
فرد ممكن است بر سانچيتا و آگامي كنترل كامل داشته باشد اما بايد بر پرارابدهاي خود كار كند. فرد حتي به واسطه ايشوارا (Ishwara) يا خداوند نميتواند از پرارابدها جلوگيري كند.
سرنوشت و تلاش فردي
قانون كارما تغييرناپذير است، با اين حال فرصت و جايي هم براي عنايت الهي وجود دارد. عنايت از طريق پشيماني، پرهيزگاري و ايمان ايجاد ميشود. ندامت قانون كارما را دستكاري نميكند، تغيير نميدهد، بلكه عملي است مثل ساير اعمال كه ثمره خود را بر جا ميگذارد. فرد نميتواند آنجه را كه بايد برداشت كند به تنهايي تغيير دهد، اساساً با تلاش فردي ميتواند تكرار آن را مسلماً كنترل كند.
تلاش فردي پوروشارتها (Purushartha) است. سرنوشت پرارابدهاست. پرارابدها فقط پوروشارتهايي است كه در تولدهاي گذشته انجام شده است. تلاشهاي امروز فرد به سرنوشت آينده او تبديل ميشود. همانطور كه زمان حال به گذشته تبديل میشود و همانطور که آينده به زمان حال تبديل میشود و همانطور که فقط زمان حال وجود دارد، همانطور هم فقط پوروشارتها وجود دارد. زمانی که خداوند هم از طريق آدمي كار ميكند، اين در واقع پوروشارتهاست.
ريزش باران و شرايط جوي تحت كنترل انسان نيست. با اين حال كشاورزان زمين را شخم ميزنند، آنها شخصاً تلاش ميكنند، محصول ممكن است به خاطر كم آبي خوب از آب درنيايد با وجود اين كشاورزان براي بهدست آوردن يك محصول خوب تمام تلاش خود را ميكنند و دست از كار نميكشند. به همين ترتيب تمرينهاي يوگا هم تلاشي است براي خنثي كردن پرارابدهاي منفي.
اگر پرارابدها نيرومند باشد، يوگا نيرومندتر از آن است. روح هر فرد مثل كشاورز است كه يك قطعه زمين دارد. مساحت زمين، نوع خاك و شرايط جاري همه از قبل مشخص شدهاند. كشاورز آزاد است تا بر روي زمين خود زراعت كند، آن را كود داده و محصولي به دست آورد يا اين كه آن را چون يك تكه زمين باير به حال خود رها كند. پرارابدها فقط به گذشته مربوط ميشوند. آينده در دستان شماست. شما ميتوانيد سرنوشت خود را تغيير دهيد. شما اختيار داريد تا هرطور ميخواهيد عمل كنيد. خودتان را به قدرت تشخيص، شادي، بينش، طيب خاطر و روحي متهور و جسور تجهيز كنيد، آيندهاي درخشان پيش روي شما خواهد بود. بگذاريد گذشتهها مدفون شوند. اميد خود را از دست ندهيد. شما ميتوانيد تاثير عوامل منفي و نيروهاي مخالف و سياه را كه ممكن است بر عليه شما اقدام كنند خنثي كنيد. شما ميتوانيد سرنوشت را باطل كنيد. سرنوشت مخلوق خود شماست. شما سرنوشت خود را با افكار و اعمال خود خلق ميكنيد. نگوييد: "كارماي من اين سرنوشت را برايم رقم زده است."
خودتان اقدام كنيد. پوروشارتها را انجام دهيد. تاپاس (پرهيزگاري) كنيد. تمركز كنيد، خود را تصفيه كنيد. مراقبه كنيد. تقديرگرا (جبرگرا) نشويد. تسليم رخوت و سستي نشويد. مثل يك بره بعبع نكنيد. مثل يك شير ودانتا نعره بزنيد: اُم، اُم. به خاطر داشته باشيد كه شما صاحب و ارباب سرنوشت خود هستيد.
سؤالات:
1- انواع كارما كدامند؟
2- كارما را در ارتباط با چهار بهوميكای (Bhomika) آخر توضيح دهيد.
3- نظريه تناسخ ارواح را توضيح دهيد.
4- تفاوت ميان نظريه كارما و سرنوشتگرايي (جبرگرايي) چيست؟
تنـــاسخ ارواح
از جمـادي مردم و نــــامي شدم وزنـما مردم به حيوان ســرزدم
مردم از حيــواني و آدمـــی شدم پس چهترسم؟كي زمردن كمشدم؟
بــار ديگـــر بميــرم از بشـــر تـــا برآرم از ملايك بــال و پر
وز ملايك بـــايدم جستن زنـــو كل شــي مـــالك الا وجهـــه
بار ديـگــر از ملـك پــران شوم آنچه اندر وهم نـــايد آن شـوم
پس عدم گردم، عدم چون ارغنون گويـــدم انــااليه راجعــــون
- مولانا شيخ جلالالدين رومي
شيخ جلالالدين رومي شاعر و عارف بزرگ، در عبارات فوق شالوده نظريه تناسخ را به زيبايي تشريح ميكند. همه اديان بزرگ به ما ميگويند كه هدف از زندگي، شناختن خداوند يا شناخت خود است. اما فقط در طول يك زندگي نميتوان به اين هدف عظيم دست يافت. برای رسيدن به هدف تحول معنوی و گذر از قلمرو ماده، گياه، حيوان و سرانجام انسان شدن، تولدهای مجدد متعددی نياز است. فقط در اين مرحله است که رهايی از چرخه تولد و مرگ و تناسخ ممکن میباشد.
بدن، وسيلهای برای حمل روح
اتحاد روح با كالبدي مشخص "تولد" و جدا شدن روح از اين كالبد "مرگ" ناميده ميشود. روح وقتي نيام فيزيكي خود را ترك ميكند براساس اعمال خود به كالبد ديگري همچون انسان، حيوان و يا حتي گياه مهاجرت ميكند.
روند اين مهاجرت ادامه پيدا ميكند-ما نمیتوانيم بگوييم پس از گذر از چند زندگي- تا آنجا که روح پس از پاك شدن از همه آلودگيها و كسب دانش كامل و واقعي در مورد ذات جاودان خود، به موكشا(Moksha) يا رهايي نهايي ميرسد و لذت سعادت جاودان را ميچشد.
مداركی دال بر تولد مجدد
عاشق شدن در نگاه اول احساسي است از يك زندگي گذشته، اين دو روح قبلاً به يكديگر عشق ميورزيدهاند. آنها اين موضوع را بهخاطر دارند و حس ميكنند، گويي قبلاً همديگر را ديدهاند. اين نوع عشق فقط يك جاذبه جنسي نيست و به ندرت شكست ميخورد. بودا براي همسرش از محبتهايي صحبت كرده بود كه همسرش در زندگي قبلي به بودا كرده بود، او همچنين از زندگيهاي قبلي افراد ديگر هم جزئياتي بيان كرده بود.
آدمي را ميتوان به گياهي تشبيه كرد كه رشد ميكند، شكوفا ميشود و ميميرد اما نه به طور كامل. اين گياه دانههاي خود را برجا ميگذارد و اين دانهها به نوبه خود گياه ديگري را به وجود ميآورند. هر آدمي با اعمال نيك و بد در زندگي کارمای خود را ايجاد میکند. كالبد فيزيكي ممكن است بميرد و تجزيه شود، اما تاثيرات ظريف نميميرند. تكتك ما بايد دوباره متولد شويم تا از ثمرات اين اعمال يا لذت ببريم يا به خاطر آنها زجر بكشيم و بدهي خود را بپردازيم.
هر كودكي با تمايلات و اميال مشخصي متولد ميشود كه به واسطه اعمال آگاهانه قبلي شكل گرفتهاند. كودكان نابغه كساني هستند كه با يادگيري مطلبي از جمله موزيك يا رياضيات در يك زندگي، در ذهن خود شيارهايي عميق برجا ميگذارند و اين اثرات را با خود به زندگي بعدي ميآورند. وراثت يا علم ژنتيك نميتواند اين همه نابرابري و اختلاف را توضيح دهد. خانواده افراد نابغه معمولا مردماني معمولي هستند. برخي افراد در تولدهاي متعدد تمايلات و تواناييهاي مختلفي به دست ميآورند و در يك زندگي سرانجام به فردي نابغه بدل ميشوند. بودا در تولدهاي متعدد تجربيات مختلفي كسب كرد و تنها در زندگي آخر خود به بودا (يا فرد روشنبين) تبديل شد. همه فضايل را نميتوان با يك بار تولد پرورش داد. بلكه بايد با تكامل تدريجي آنها را به وجود آورد. وجود قديسين و استادان، نشانگر وجود تولدي ديگر ميباشد.
پيشگوييهايي از نوشتههاي مقدس و كهن هندو مربوط به 5000 سال قبل از ميلاد
و از كتاب مقدس مسيحيان
بسياري از نوشتههاي مقدس و پيشگوييهاي كهن نشان ميدهد كه جهان در طول دورههاي مختلف زماني حركت دوراني داشته است. هر دوره زماني يا عصر، ارتعاشات فيزيكي، ذهني، معنوي و شرايط انساني خاص خود را دارد.
در متون ودايی (Vedic)، حركت زمان در ارتباط با زمين به چهار دوره تقسيم شده است. ساتيا يوگا (Satya Yuga) يا دوران طلايي، كه آن را ميتوان با دوره جواني مقايسه كرد، يعني دوراني كه اخلاقيات، وجدان و سلامتي در شرايط عالي قرار دارند. در ترتا يوگا (Treta Yuga) يا دوران نقرهاي، زوال آغاز شده اما ميزان خلوص در مقايسه با دورههاي بعدي هنوز در سطح بسيار بالا قرار دارد. در دوره سوم يا دواپارا يوگا (Dwapara Yuga)، موجودات اهريمني شروع به متولد شدن ميكنند. در كالي يوگا (Kali Yuga)، دوران آهنين، بيعدالتي و عدم تقوي حاكم شده و دوران پيري آغاز ميگردد. اين دوره آخرين و در واقع كوتاهترين آنها نيز ميباشد. اين چهار دوره مثل چهار فصل طبيعت به طور مداوم در گردش هستند. در پايان كالي يوگا، زمستان اين چهار دوره يا نابودي جمعي هر آنچه پير هست، روي ميدهد و دوران طلايي بار ديگر آغاز ميشود.
طبق محاسبات، اكنون ما تقريبا 5000 تا 10000 سال از كالي يوگا را گذراندهايم. گذشتگان با ديد عارفانه خود، شرايط خاص اين دورهها را پيشبيني كردهاند و توصيفهاي كاملا مشخص و واضحي از معايب (مفاسد كالي يوگا)، زوال فيزيكي، ذهني و معنوي كه در اين دوران تاريك به وجود ميآيد را ارائه دادهاند. در بخش زير قسمتهايي از شريماد بهاگاواتام (Srimad Bhagavatam) يا كتاب مقدس هندوان كه تقريبا 5000 سال پيش نوشته شده و نيز تفسيرهاي كوتاهي از سوامي و يشنودواناندا ( از كتاب كارما و بيماري) ارائه ميگردد.
بنابراين، به مرور زمان، فضيلت، راستي، خلوص (جسم و ذهن)، بخشش، محبت، طول عمر، قدرت بدني و دقت حافظه، دچار زوال خواهند شد.
سوامي ويشنودواناندا: اگر دارو و درمان پيشرفته و تكنولوژي امروزي ممكن است به طور موقت طول عمر را افزايش و ميزان مرگ و مير نوزادان را كاهش دهد، اما بر اثر شيوع مشكلاتي چون بيغذايي جمعي، بيماري ايدز، افراط در مصرف مواد مخدر و آلودگيهاي زيست محيطي، سن متوسط مرگ و مير خيلي زود پايين ميآيد.
معلمين بسياري در مورد کاهش قدرت توجه و تمرکز ولو بهمدت كم و ضعف قدرت حافظه ناشی از آن در جوانان که رو به افزايش میباشد، مطالبي گفتهاند.
حافظه در نتيجه استفاده از انواع و اقسام مواد مخدر و همچنين كمبود مقررات و نظم فردي ضعيف ميشود. هرچه بچهها وقت بيشتري را در داخل خانه بگذرانند (كودكان آمريكايي به طور متوسط هفتهاي بيش از 35 ساعت تلويزيون تماشا ميكنند) و كمتر و كمتر به فعاليتهاي فيزيكي بپردازند، قدرت بدنيشان ناگزير كاهش پيدا ميكند.
در دوره كالي يوگا، تنها ثروت معيار موقعيت اجتماعي، اصول اخلاقي و شايستگي افراد خواهد بود.
زور تنها عاملي است كه درستي و عدالت را مشخص ميكند.
به عبارت ديگر اين اسلحهها هستند كه قوانين را وضع ميكنند و به مرحله اجرا در ميآورند و نه توافق افراد. امروز شاهد نمونههاي بسياري از اين شرايط هستيم، مردمي كه تحت حاكميت "حكومت وحشت" زندگي ميكنند ناچارند سالهاي سال تحت سلطه ترس و سركوبهاي خشونتآميز زجر بكشند.
علاقه شخصي به عامل تعيين كننده انتخاب شريك زندگي تبديل خواهد شد.
انتخاب احساسي لحظهاي شوهر يا زن را ميتوان در آمار روزافزون ميزان طلاق در جهان مشاهده كرد.
تقلب تنها انگيزه در معاملات تجاري خواهد بود.
هر روز ميتوانيد نمونههايي از كلاهبرداري و تقلبهاي متعدد تجاري را در روزنامهها پيدا كنيد.
زنانگي و مردانگي فقط براساس ميزان توانايي جنسي افراد سنجيده ميشود.
خصوصيات اصيل دو جنس زن و مرد ناديده گرفته ميشود. ما زير سنبلهاي جنسي غرق ميشويم و براي فروش هر چيزي از تمايلات پست خود استفاده ميكنيم.
افراد مذهبي تنها به واسطه ظاهر و لباسشان شناخته ميشوند و نه براساس رفتار نيكشان.
يهوديان ممكن است عرقچين مذهبي بر سر بگذارند، كشيشهاي مسيحي يقه مخصوص ببندند و سواميها لباسهاي نارنجي بپوشند، ممكن نيست كه آنان اصول و مقررات دروني صحيح را داشته باشند. آنها اغلب سيگار ميكشند، مشروب مينوشند و رفتارهاي نادرست از خودشان نشان ميدهند.
عدالت مخدوش ميشود زيرا مردم نميتوانند آنها را كه در منصب قدرت نشستهاند راضي نگه دارند.
در كلمبيا سلاطين مواد مخدر قضات را يا با پول و يا با گلوله ميكشند. شواهد بسياري در سرتاسر جهان نشانگر وجود فساد در دستگاههاي قانوني و غير قانوني است.
دانش يا خردمندي تنها به واسطه سخنرانيهاي حرّافانه ارزيابي ميشود.
زبانبازيهاي "رونالد ريگان" باعث شده تا او به يكي از محبوبترين چهرههاي رياست جمهوري در قرن 20 تبديل شود. اگر چه سخنان او محتواي چنداني نداشت.
نداشتن ثروت نشانه لامذهبي است.
بسياري موعظهگران چنان سخن ميگويند كه گويي خداوند به كساني كه بيشتر به او عشق ميورزند ثروت مادي بيشتري ميبخشد. موضوع رايجي كه در دوران مدرن شنيده ميشود اين است كه فرد، فقير يا ثروتمند بودن خود را انتخاب ميكند. در واقع به طور ضمني اينگونه القا ميشود كه هر كس ثروتمند است از نظر معنوي از ديگران برتر است. كليسا صلاحيت و اقتدار خود را از ثروتش دارد.
دورويي و تزوير جايگزين خوبي و نيكي ميشود.
صحبت از نيكي كردن و فضايل، جايگزين اعمال نيك ميشود. امور خيريه به خاطر جلب توجه عمومي انجام ميشوند و نه به خاطر نفس نيك آنها.
رضايت طرفين تنها عامل تعيينكننده ازدواجها خواهد بود.
اكثر ازدواجها براساس جاذبه جنسي، قدرت، پول، مقام و زيبايي شكل ميگيرند. اهداف معنوي و رشد متقابل به فراموشي سپرده ميشوند.
تنها آرايش ظاهر به عنوان نشانه پاكيزگي در نظر گرفته خواهد شد.
عطر، آرايش و اسپريهاي ضد بوي بدن جايگزين سلامتي و عادات پسنديده و پاكيزگي واقع ميشوند.
پر كردن شكم تنها هدف فعاليت و كار انسانها خواهد بود.
"خوبي" و"آسايش" زندگي مادي را به قيمت فضايل، نيكيها و قدرت معنويمان به ما ميفروشند.
ارضاي اميال جنسي هدف زندگي خواهد شد.
موي آراسته مطابق مد روز تنها ملاك راستگويي خواهد بود.
جسارت و وقاهت در سخن گفتن تنها ملاك راستگويي خواهد بود.
كمدينها فيلسوفهاي دوران جديد هستند و بازيگران رهبران سياسيمان.
مهارت عبارت خواهد بود از تامين افراد خانواده خود.
منفعت عمومي دغدغه خاطر نسل "خودمحور " نخواهد بود.
كارهاي نيك تنها به قصد به دست آوردن شهرت انجام ميشوند.
به ندرت ميتوان شاهد كارهاي نيكي بود كه فقط به قصد خير انجام شدهاند. حتي افرادی که به قصد خير کار نيک انجام میدهند، "غير واقعبين" با "به طرز نامتعدل ايده آليستي " خوانده ميشوند.
وقتي مردمان بد اينگونه بر زمين حكمراني ميكنند، آن كس كه بيشترين قدرت را دارد حاكم مردم خواهد شد.
تاريخ مملو است از نمونههايي از تروريستها و زورمنداني كه با زور و تباهي به قدرت رسيدهاند. نمونههاي اخير عبارتند از: ايدي امين، نوريگا، قزافي، استالين، هيتلر، صدام حسين و بسياري ديگر.
مردم که مال و زنانشان توسط حاکمان حريص ظالم و سنگدل دزدمنش، دزديده شده، ناچارند به كوهها و جنگلها پناه ببرند و با برگ، ريشه، گوشت، عسل، ميوه، گل و دانه زندگي كنند.
اين كلمات در واقع توصيف ميليونها نفر انسان مرعوب شده در رواندا (Rwanda) و همينطور پناهندگان در بسياري از كشورها است.
مردم به خاطر قحطي و پرداخت ماليات تحت فشار هستند و در نتيجه خشكسالي، سرما، طوفان، آفتاب سوزان، باران شديد، برف و درگيريهاي متقابل هلاك ميشوند.
نگاهي بيندازيد به وضعيت اسفناك مردمي كه در اتيوپي از گرسنگي ميميرند و دولت كشورشان ميليونها دلار خرج اسلحه ميكند. مسايلی چون تخريب لايه ازن، جنگلهاي استوايي آمازون، اقيانوسها، باران اسيدي، آلودگي صدا، آلودگي آب و هوا و آلودگي مواد غذايي نشاندهنده طبيعت آسيبپذير زمين است. همچنين بايد به فجايع ناشي از خود بشر هم اشاره كرد: از جمله بهوپال (Behopal)، چرنويل و جنگهايي كه در سرتاسر جهان اتفاق ميافتد.
گياهان و حيوانات كوچك ميشوند.
جنگلهاي استوايي وسيعي نابود ميشوند و مهندسي ژنتيك حيوانات جهش يافته خلق ميكند.
خانهها به دليل نبود مهماننوازي نسبت به غريبهها متروك به نظر ميرسند.
شهرهايي مثل نيويورك پر شدهاند از آسمانخراشها. مردم خودشان را در خانه حبس ميكنند، آنها نه تنها همسايههاي خود را نميشناسند بلكه از آنها ميترسند. اگر كسي درخواست كمك كند مردم ميترسند به او كمك كنند.
در دوران كالي گرسنگي، بيماري و تشويش مردم را عذاب خواهد داد و حداكثر عمر آنها 20 يا 30 سال خواهد بود. به خاطر تاثيرات شيطاني كالي، جسم آدمي از نظر اندازه كوچك و نحيف ميشود.
نشانههاي بيماريهای نابودكننده و روزافزوني چون ايدز، سرطان، مصرف بيش از حد مواد مخدر و الكل حتي افراد ثروتمند و مشهور را هم گرفتار ميكند.
پــايــان جهان
در دوران كالي يوگا، افراد اهريمني بسياري متولد ميشوند كه بر جهان حكمراني خواهند كرد. شريمادبهاگاواتم ميگويد: وقتي اين گونه افراد برجهان حكومت كنند، خداوند در قالب كالكي (Kalki) ظاهر ميشود.
او اسبي چالاك به نام دوادات (Devadutt) (به معني هديه فرشتگان) را ميتازاند و به دور دنيا سفر ميكند. در اين جا بايد به اين مسئله اشاره كنيم كه قديميها از سفينههاي آينده چيزي نميدانستند، بنابراين احتمالاً منظور آنها ميتواند سفينه فضايي باشد. كالكي به عمر افراد فرومايه و پست پايان ميدهد و عدل و داد را دوباره برقرار ميكند.
پيشگوييهاي مشابهي از كتاب مقدس
"در روزهاي پاياني اين جهان مردم خودخواه ميشوند، به پول و ثروت عشق ميورزند، فخر ميفروشند، دشنام ميگويند، از پدر و مادر نافرماني ميكنند، ناسپاس و شرير و ناسازگار ميشوند، مغرضانه غيبت ميكنند، خويشتنداري خود را از دست داده، وحشيگري ميكنند، از نيكيها متنفر ميشوند، رياكار، بيفكر و لاابالي ميشوند و بالاخره به جاي اينكه به خداوند عشق بورزند عاشق خوشگذراني و تفريح ميشوند." تيموتي (Timoty) 3-II
"آن گاه من بهشت را ديدم كه گشوده شد و اسبي سفيد را ديدم و او را كه معتقد، صادق و واقعي بود سوار بر آن به درستي قضاوت كرده و جنگ به راه مياندازد. چشمان او همچنان شعله آتش ميدرخشيدند و تاجهاي بسيار برسر داشت، او نامي مكتوب داشت كه جز خود او هيچ كس از آن خبر نداشت. اكنون از دهان او شمشيري برنده خارج ميشود و با آن به ملتها حمله خواهد كرد.
مكاشفات (Revelations)، فصل 9، 11-13 و 15
برای اطلاعات بیشتر در مورد کلاس یوگا و زمان برگزاری کلاس ها، به صفحه اصلی باشگاه دانش یوگا مراجعه کنید.
باسلام،من در مورد تناسخ مطالبی را در کتابها و سایتهای مختلف خوانده ام،به نظرم کاملترین کتاب در این زمینه کتاب "نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان"اثر دکتر علی اکبر خانجانی می باشد که تناسخ را از دیدگاه های مختلف بررسی می کند و حقایق آنرا مطرح می کند . در این کتاب تناسخ بعنوان یک علم و یک حقیقت و عدالت از دیدگاه قرآن و احادیث و منطق و عقل اثبات می شود. به همه علاقه مندان این موضوع پیشنهاد میکنم این کتاب را مطالعه کنند
خیلی عالی وقابل درک بود.ممنونم ازشما
امیدوارم همیشه پرتوان باشید
سلام من در پیجی خوندم که بطور کلی طبق تفکرات مدرن بحث کارما رو رد کرده بود و اونو در حد خرافه سنجیده بود و این بحثو مطرح میکرد که خیلی از افرادی که ظالم هستند مثل چنگیز، هیتلر و ... چطور به تنهایی میتونند کارمایی به این نحسی را جبران کنند و جدا از اون اونقدرها هم که زندگی سختی نداشتند.
سلام.خداونددرقران کریم درسوره بقره میفرمایدکه شمامرده بودین وماشمارازنده کردیم ودوباره میمیرانیم ودوباره زنده میکنیم دقیقابه تناسخ وکارمااشاره میکند..انهایی که دراین دنیاظلم کردن وازدنیارفتن دوباره زنده شده وبه این دنیابازمیگردن وکارمای خودرامیبینندمطمعاباش که هرعملی عکس العملی دارد.تیری که ازجانب خودت پرتاپ شده مسیرراطی کرده ودوباره به خودت برخوردمیکندحال بایددیدکه تیرحاوی چه چیزی است بدی یاخوبی.
مطالب آموزنده و مفیدی بود.😊👏🏻