ریشی ویوکاناندا
کتاب روانشناسی عملی یوگا
مترجم: لعیا نبی فر
در ساختار وجودی هریک از ما بعضی چاکراها فعالیت بیشتری دارند و این امر از الگوی به نسبت ثابتی پیروی می کند. با این وجود، در همین حالت کمابیش منظم، عوامل درونی و بیرونی سبب می شوند تا ساعت به ساعت، روز به روز، ماه به ماه و به همین ترتیب، تغییرهایی در زندگی مان رخ دهد. شاید آب و هوا، میدان مغناطیسی زمین و حتی رخدادهای کیهانی بتوانند تنها بعضی چاکراها را فعال کنند. برای مثال، مشاهده هایم مرا به این باور رساند که شکل خاصی از ماه، چاکرای واحدی را در همه ی ما روشن می کند و اغلب باعث می شود کسانی که از قبل فعالیت زیادی در چاکرای خاصی داشته اند تأثیرهایی از لحاظ جسمی، انرژی، عاطفی، ذهنی و شاید روحی در آن چاکرا ببینند. مشاهده های زیر ناظر بر این موضوع است.
هیچ وقت به این موضوع توجه کرده اید؟
مدتها پیش، در اوایل دههی ۱۹۷۰ میلادی، زمانی که پزشک خانواده بودم، متوجه چیز عجیبی شدم. بیشتر طبابتم اصلاح ستون مهره ها با استفاده از راهکارهایی بود که از دو پزشک متخصص در این زمینه آموخته بودم. یک روز صبح از ذهنم گذشت که تقریبا همه برای مشکلات ناحیه ی پایین گردن و دست مراجعه کرده اند. چند روز بعد کمابیش تمام مراجعه کننده های «جدید» برای کمردرد و درد سیاتیکشان آمده بودند و هیچ گردن دردی جدیدی نبود.
با گذشت چند هفته متوجه شدم که این موارد اتفاقی نیستند و نظم دارند. ابتدا افرادی با مشکلات بالای گردن می آیند، چند روز بعد افراد دیگری با مشکلات پایین گردن و دست مراجعه می کنند. سپس نوبت به کسانی می رسد که به ترتیب در قفسه ی سینه و مهره های پشت آن، بالای کمر، پایین کمر و سرانجام در ناحیه ی پا مشکلی دارند. از آن پس، این روند به صورت برعکس به سمت بالا برمی گردد. علت این الگو چه بود؟ از آب و هوا تا اخبار تلویزیون، همه جور چیزی به فکرم رسید. سپس پی بردم که دلیل این نظم می تواند چرخه ی تغییر شکل ماه باشد.
پیش از آن، وقتی برای روانپزشک شدن آموزش میدیدم و در يمارستان های بیماری های روانی زندگی و کار می کردم، دربارهی تأثیر ماه چیزهایی آموخته بودم. کادر پرستاری پذیرفته بودند که افراد مبتلا به بیماری هایی مانند اسکیزوفرنی حاد، شیدایی و افسردگیهای مختلط در زمان قرص کامل ماه بی قرارتر می شدند. با گذشت زمان برای من نیز روشن شد که این نظر درست است. در حقیقت بعدها وقتی در بیمارستان دیگری جانشین سرپرست بودم و برای بعد از ساعت کار کادر پزشکی نوبت کار تعیین می کردم، همیشه شب های ماه نو را برای خودم می گذاشتم تا بدون ناراحتی بخوابم. نیازی به گفتن نیست که این روزها به آن اندازه بدجنس نیستم.
با این همه، ظهور مشکلات مربوط به ستون مهره ها در قسمتهای مختلف چیز تازه ای بود. مشکلات بالای گردن همراه سردردهای میگرنی، در زمان ماه کامل پیش می آمد، بعد با کوچک شدن ماه نوبت مشکلات پایین گردن و دست می رسید. سپس قفسه ی سینه، بعد بالای کمر، و در زمان هلال ماه نو، پایین کمر و سیاتیک دردناک میشدند. آنگاه همین که ماه به تدریج رو به کامل شدن می رفت این روند برعکس می شد. البته تنها این موضوع نبود. از آنجایی که پزشک خانواده نیز بودم، کم کم متوجه تعداد زیاد مراجعه کننده هایی شدم که برای انواع ناراحتی های مربوط به سر، دوباره در زمان ماه کامل پیش من می آمدند. با کوچک شدن ماه، مشکلات مزمن دست و پایین گردن و بعد از آن قفسه ی سینه بروز می کرد. سپس کسانی که بیماری های شکمی مانند زخم دستگاه گوارش و رودهی تحریک پذیر و مانند آن را داشتند مراجعه می کردند. بعد زمان ظاهر شدن مشکلات مجاری ادراری و رودهی بزرگ بود و در ماه نو، ناراحتی های مربوط به پا دوباره بروز می کرد.
از دست ندهید! مقاله ۱۱ حرکت برای متعادل شدن چاکرای ریشه
گاهی اوقات بیماری جدیدی پیش می آمد و گاهی وقتها همان بیماری مزمن بود که "عود می کرد، اما در بیشتر موارد محل آن بیماری در بدن با شکل خاصی از ماه هماهنگ بود. به نظرم کمی خنده دار می آمد که به خاطر خوب شدن بیماران در مدت کوتاه چند روز، شهرت و اجرت) نصيب من میشد، در صورتی که دست کم، بیشتر آن باید به ماه می رسید. این نکته چیز دیگری را نیز به ذهن می آورد: شاید بیشتر کسانی که برای بعضی ناراحتی های مزمن تحت درمان مداوم هستند تنها در مرحلهی خاصی از چرخه ی ماه به آن درمان نیاز داشته باشند. ممکن است این موضوع، نكتهی درخور تأملی در حرفهی پزشکی باشد.
سالها بعد، وقتی که به عنوان سانیاسین به سراسر دنیا سفر می کردم، یوگا درس میدادم و چیزهایی نیز یاد می گرفتم، تاثیرهای دیگر مراحل ماه را متوجه شدم. مردم به طور کلی در انجام کارهای معمول، در زمان قرص کامل ماه و دو روز منتهی به آن شتابزده تر و آشفته ترند. این وضعیت را اولین بار در اوایل دههی ۱۹۸۰ میلادی، وقتی سراسر آمریکا را با ماشین می پیمودم، در خودم و دیگران مشاهده کردم. همه بی حوصله بودیم و در ترافیک جلو میزدیم و خودمان را جا می کردیم. عابرها نیز با عجله و بی احتیاط جلوی ماشین می آمدند؛ به نظر می رسید همه عجله دارند. بعد، مثل اینکه معجزه شده باشد، همین که ماه رو به کوچک شدن می رفت، همه آرام می گرفتیم. حالا هم این را می بینم.
با این حال بعضی افراد برعكس تأثیر می گرفتند. مدتها پیش در آمریکای جنوبی، آشپز محل اقامتم که متولد اوایل ماه جولای بود، هر بار در زمان هلال ماه نو و البته بی ارتباط به قاعدگی اش، افسرده، عنق و گوشه گیر می شد؛ خودش را داخل کمد پنهان می کرد و ما باید با مهربانی او را راضی می کردیم تا بیرون بیاید و غذا بپزد که آن غذا هم اغلب در بهترین حالت، معمولی از آب در می آمد. سپس با کامل شدن تدریجی ماه، او نیز سرزنده، صمیمی و بامحبت می شد و بهتر و بهتر غذا می پخت، تا اینکه در زمان قرص کامل ماه، به کلی غرق در شادی میشد و غذا نیز عالی بود.
این تغییر در کلاسهای یوگا نیز پیش می آمد. مفصلهای شاگردها که با فعالیت، نرم شده بودند در مرحله ای از شکل ماه خشک میشدند و برای اینکه آسیب نبینند به حرکت های آرام بیشتری نیاز داشتند. به ویژه در تمرین های انعطافی (پاوان موكتاسانای ۱) که تمام مفصلهای بدن به نوبت کشیده میشوند این حالت بیشتر دیده می شد. در آساناهای اصلی آنها می گفتند عجیب است، این آسانا را در این هفته به راحتی انجام میدادم اما حالا نمی توانم وارد این وضعیت شوم. آن آسانا اغلب مربوط به چاکرایی می شد که همزمان با شکل خاصی از ماه در حال روشن شدن بود.
شاید آنچه در مراقبه و زندگی روزمره ازذهن مان می گذرد تا اندازهای مربوط به همان چاکرایی باشد که شکل خاصی از ماه فعالش می کند: خرد و شهود در زمان قرص کامل ماه، برقراری ارتباط همزمان با کوچک شدن ماه، عشق و تنفر و رنجش با فعال تر شدن آناهاتا؟ قدرت و عزت نفس در ماه نیمه، تمایلات جنسی و احساسات مرتبط با شادی و غصه وقتی نوبت به سوادهيستاناه می رسد و امنیت در زمان هلال ماه نو. این مشاهده ها مرا بر آن داشت که باور کنم این موضوع حقیقت دارد. مشاهده های شما چطور؟
البته رویدادهای اطراف نیز در ذهنیت ما مؤثرند اما شاید آنها نیز تحت تأثیر مرحله های ماه باشند، زیرا اطرافیانمان که باعث بیشتر غم و شادی هایمان می شوند به همین شکل اثر می پذیرند. به علاوه، صرف نظر از چیزی که بر ما تأثیر می گذارد، شاید ما براساس شکل خاصی از ماه و اینکه در آن زمان "فشردن کدام دکمه مان" آسان تر است واکنشی متفاوت نشان میدهیم.
سوامی ساتیاناندا می گوید درهرصورت همه ی ما به آهستگی در حال رشد هستیم؛ یوگا به این رشد سرعت می دهد. در یوگا تمرینهایی انجام میدهیم تا سیستم چاکراها فعال و بیدار شود و در نتیجه خود را از گیرهای شخصیتی مربوط به آنها خالی کنیم. شاید ماه نیز که یکی از عوامل رشد طبیعی ماست با گذر از مراحلش موجب فعال شدن چاکراها می شود و ما را با لذتها و دردهای مربوط به رشد شخصیت مان روبه رو می کند و این گونه به کمک ما می آید.
مأخذ:
Rishi Vivekananda.2005.Practical Yoga
Psychology. Munger: Yoga Publication Trust.
بسیار جالب و جذاب و همچنین مفید بود با سپاس