پنجمین سال برگزاری روز جهانی یوگا پرشورتر از هر سال بود. 31 خرداد ماه سال جاری، که مصادف با پنجمین سال برگزاری روز جهانی یوگا بود، نه فقط در ایران بلکه در 177 کشور جهان پرشورتر از سال های دیگر برگزار گردید.
در ایران هم بسیاری از باشگاههای یوگا در شهرهای مختلف روز جهانی یوگا را گرامی داشتند. رفسنجان هم از جمله شهرهایی بود که برای اولین بار این مراسم را در زمین چمن ورزشگاه اراک این شهر با حدود 500 یوگاکار و 1500 تماشاگر برگزار نمود. شرح این مراسم در صفحۀ اخبار شمارۀ قبل مجلۀ دانش یوگا (129-128) درج شد.
در این مراسم آقایان مسعود مهدویپور، پیشکسوت یوگا و مدیر باشگاه کانون یوگا، و سید عبدالحمید موحدی دیگر پیشکسوت یوگا و مدیرمسئول مجلۀ دانش یوگا به دعوت ادارۀ ورزش و جوانان این شهر حضور پیدا کردند و به ادای سخنرانی پرداختند. در اینجا متن کامل دو سخنرانی تقدیم حضورتان میگردد.
سخنرانی آقای مهدوی پور:
امروز 31 خرداد روز جهانی یوگا معرفی شده چون طولانیترین روز سال است و خورشید ساعتهای طولانی به نیمکرۀ شمالی زمین میتابد، درنتیجه تمام موجودات آن (گیاهان، جانوران، انسانها) از انرژی فوق العادهای برخوردار میشوند. امروز که در این ورزشگاه روباز بزرگ در شهر رفسنجان در خدمت شما هستم تصمیم دارم یوگا را از یک دیدگاه تحریف نشده، ساده و دور از افراط و تفریط معرفی کنم.
به زبان خیلی ساده الان شما اینجا نشستهاید، جسم شما روی صندلی است، جسمتان حضور دارد ولی چند نفر شما میتوانید به جرأت و با اطمینان بگویید که ذهنتان هم اینجاست؟ اگر با نگرشی دقیق، آگاهی ظریف، و ارتباطی تنگاتنگ با خود بخواهیم فضای ذهن را بیان کنیم به جرأت میتوان گفت ذهن ما که نمایندۀ آن فکر است، بیشتر در زمان گذشته و آینده است. مدت زمان بیدار بودن ما در طول شبانه روز معمولاً حدود شانزده ساعت است (بعضی افراد یکی دو ساعت بیشتر یا کمتر). چند دقیقه از این شانزده ساعت مطمئناً در زمان حال هستیم؟
اولین قدم برای اینکه یوگا را بشناسیم این است که به ذهنمان رجوع کنیم. ما در طول شبانه روز یک سری کارهای ساختاری و یک سری اعمال عادتی مانند خوابیدن، خوردن، حرکت، ورزش و ... انجام میدهیم. هنگام انجام این کارها چقدر در لحظه حضور داریم؟ الان شما ظاهراً اینجا نشستهاید ولی طبیعت ذهن این است که یا در آینده پرواز کند و یا بدون هدف گذشته را مرور کند. گذشته میتواند یک دقیقۀ قبل یا ساعتهای قبل، روز قبل، هفتهها، ماهها و سالهای قبل باشد. عدهای دچار نگرانی غیرارادی هستند و ذهنشان، بدون اینکه خودشان بخواهند، مرتب آینده را جستجو میکند. شما اینجا نشستهاید ولی حواستان به فضاهایی است که یک یا دو ساعت بعد، پنج ساعت بعد، روز بعد در آن خواهید بود. یکی از ویژگیهای بزرگ انسان عصر حاضر نگرانی است. ما با شناخت نگرانی میتوانیم آرامش فراهم کنیم. شناخت نگرانی و شناخت اینکه لحظاتی بدون اراده، بدون خواست خود، ذهنمان در آینده پرواز میکند، تازه شروع کسب آرامش است. همینطور افرادی که دچار افسردگی ضعیف، یا افسردگی حاد هستند بدون اینکه خودشان بخواهند ذهنشان به گذشته کشیده میشود، ولی نه گذشتهای که شخص تحلیل کند و تجربۀ روشنی از آن به دست آورد، بلکه گذشتهای که افسوس میخورد و میگوید: کاش آن کار را میکردم، کاش نمیکردم، اگر من در فلان محفل این حرف را میزدم بهتر بود، اگر نمیزدم بهتر بود و ... یعنی گذشتهای را بررسی میکند که رفته است و دیگر وجود ندارد.
برمیگردیم به یوگا، در ضمن از تمام عزیزان خواهش میکنم کلمۀ یوگا را به شکل اصیل خودش تلفظ کنند. یوگا (yoga)یعنی اتصال ذهن به جسم، یکی شدن، وصل کردن عناصر گسستۀ وجود خودمان به یکدیگر. یووگا (yuga)یعنی عصر، دوره، زمان. بنابراین یوگا (yoga) صحیح است. وقتی اینجا هستیم ولی ذهنمان در گذشته است، خودمان را دو بخش کردهایم، وقتی اینجا هستیم ولی ذهنمان در آینده پرواز میکند باز خودمان را دو نیم کردهایم و در این حالت انرژیمان به طور تصاعدی پایین میآید.
ولی وقتی عناصر گسستۀ وجودمان را وصل کنیم، انرژی به طور تصاعدی زیاد میشود، حضور و تأثیرمان روی خود، کارها و اهدافمان زیاد میشود، تعهداتمان به جامعه، به خود، به جسم، به حفظ سلامتی، به افکار و اهدافمان چندین برابر میشود. مسلماً همۀ شما از تجربۀ زمان حال آگاهی کامل دارید، غیرممکن است کسی نداشته باشد. ما هم زمان حال را در زندگیمان تجربه میکنیم و هم گذشته و آینده را.
هر حرکت یوگا (آسانا) تشکیل شده از یک سری کششها، انقباضها و رهاسازی. هر حرکت یوگا وقتی با تمرکز فکر و حضور ذهن انجام شود، ما در زمان حال میآییم. وقتی آسانا را با تکنیکهای یوگا مانند کنترل تنفس و سکون در آن وضعیت انجام دهیم خودبه خود ارتعاشات پراکنده و لجام گسیختۀ ذهن که تحت کنترل ما نیست از زمان گذشتۀ از دست رفته و آیندۀ هنوز نیامده به لحظۀ حال میآید.
وقتی حضور فیزیکی ما در زمان حال است ولی ذهن در زمان گذشته و آینده پرسه میزند، نامؤثر و نامحسوس میشویم. ولی وقتی جسم و ذهن ما در زمان حال است بسیار مؤثر میشویم و اگر قرار شود آیندهای بسازیم، مسلماً آیندهای خلاق و بزرگ میشود.
بزرگترین دغدغۀ انسان امروز نبودن در زمان حال است. مسلم بدانید انسان ده هزار یا پانزده هزار سال قبل حتی انسان دویست سال قبل، بیشتر از ما در زمان حال بود، چون با طبیعت ارتباط داشت. ارتباط با طبیعت یعنی دیدن گیاهان، حیوانات، نزدیکی به عناصر طبیعت و هماهنگی و توازن بین اعمال فیزیکی با اعمال ذهنی. این شرایط خود به خود ما را به زمان حال میآورد. ولی در دنیای امروز بین اعمال فیزیکی و اعمال ذهنی ما توازن نیست. کارهایی مانند رانندگی، نشستن طولانی، کار زیاد با کامپیوتر، اینترنت و وسایل دیجیتال باعث شده تحرک جسم کمتر از ذهن باشد. وقتی این بیتناسبی به وجود آید ذهن و جسم ارتباط خودشان را از دست میدهند. ذهن میخواهد از این تن فرار کند و بالأخره از یک راهی به گذشته و آینده گریز میزند. اینجا دیگر کار تمام است! یعنی مشکلات و بیماریهای انسان عصر حاضر اینگونه به وجود میآید.
مواد مخدر، داروهای آرامکننده و داروهای انرژیزا، از بزرگترین معضلات عصر ماست. وقتی برای یک مشکل ساده مانند بیخوابی دارو مصرف میکنیم، دیگر مغز و غدد درونریز ما هورمون آرامکننده ترشح نمیکند چون ضمیر ناخودآگاه ما میگوید صاحب این بدن آرامش را از یک کانال دیگر به دست آورده است. عدهای هم که در چارچوب قوانین اجتماعی و اخلاقیات نیستند به مواد مخدر گریز میزنند.
سؤال این است که آیا کسی که این مواد را مصرف میکند به زمان حال میآید؟ بله. با الکل، مواد مخدر، داروهای آرامبخش، داروهای هیجانزا، داروهای بالابرندۀ سطح انرژی حیاتی؛ با همۀ اینها شخص به زمان حال میآید ولی به چه قیمتی؟ تا زمانی که تحتتأثیر آن داروست حالش نسبتاً خوب است ولی وقتی اثر دارو از بین رفت، افت روانی بسیار زیادی را تجربه میکند. با این پرش ذهنی، بیشتر در زمان گذشته و آینده غرق میشود و از زمان حال فاصله میگیرد.
برمیگردیم به یوگا؛ یوگا یک ابزار است، یوگا به نظر بنده که 34 سال است تدریس میکنم هدف نیست، یوگا مثل این میکروفون، مثل این پروژکتور فقط یک ابزار است. ما از طریق فنون یوگا به آن چیزی که میخواهیم، به آن هدفی که داریم، میرسیم. هدف برای عدهای ممکن است کسب آرامش، انرژی، تمرکز، انگیزه و شادی درون، حضور در لحظه، سلامتی جسم یا شفای بیماری باشد. هدف برای برخی ممکن است فقط طول عمر، جوان ماندن و صاف شدن پوست صورت باشد. یک عده هم یوگا میکنند برای بالا بردن تمرکز و ارتباط با دنیای درونشان. به هر حال یوگا وسیله و ابزاری است که جسم و ذهن ما را ارتقا میدهد. وقتی جسم به ارتقا برسد، با صرف غذای اندک و ساده بیشترین انرژی را میگیرد و سالم میماند و وقتی ذهن به ارتقا برسد، کفایتهای ذهن بالا میرود.
ذهن ما چهار کفایت اصلی و محوری دارد: 1- تمرکز فکر 2- حس نیرومندی 3- آرامش 4- انگیزه و شادی درونی
اولین کفایت ذهن «تمرکز فکر» یعنی مرکزیت دادن افکار پراکنده، مرکزیت
دادن افکار
از زمان گذشته و آینده به زمان حال، مرکزیت دادن فکر از موضوعات پراکنده به موضوعات متمرکز و محوری. تمرکز فکر نقطۀ مقابل حواسپرتی است. وقتی حواس ما پرت است و در یکجا تمرکز ندارد به موضوعات مختلف، میپردازد. بچهها تا سنینی تمرکز فکرشان بینهایت و غیرقابل توصیف است. بهعنوان مثال حتماً تجربه کردهاید که موقع ناهار فرزند سهسالهتان را بارها صدا میکنید، درحالیکه گرسنه است، ولی مشغول تماشای تلویزیون و کارتون است یا بازی میکند و اصلاً صدای شما را نمیشنود. با اینکه احتیاج به غذا دارد ولی آنقدر تمرکزش به کاری که در آن لحظه میکند قوی است که صدای شما را نمیشنود. یا مثلاً آلبرت اینشتین گاهی سه روز در لابراتوارش کار میکرد و غذا نمیخورد، بعد از اینکه به کشف جدیدی میرسید بیرون میآمد و احساس گرسنگی میکرد. دومین کفایت ذهن «حس نیرومندی» است که در روانشناسی «اعتماد به نفس» تعریف شده است. اعتماد به نفس یا حس نیرومندی کفایتی است که ما بالقوه در دوران بچگی داشتهایم. آزمایشهای علمی اثبات کرده بچهها انرژی فیزیکی بسیار زیادتری نسبت به بزرگترها مصرف میکنند. مثلاً آن مقدار که بچۀ یک سال و نیمه راه میرود اگر یک مرد ۴۵ساله راه برود قلبش از کار میافتد چون توان آن همه صرف انرژی فیزیکی را ندارد. سومین کفایت ذهنی «آرامش» است. آرامش به معنای داشتن صدا یا چهره و حرکات آرام نیست. آرامش یعنی در زمان حال بودن. آرامش یعنی ذهن بدون علت به آینده پرواز نکند. نقطۀ مقابل آرامش، اضطراب است. شخص مضطرب در هر دقیقه دهها بار ذهنش بدون هدف به آینده، حتی آیندۀ چند لحظه بعد میرود. چهارمین کفایت ذهنی «انگیزه و حس شادی درون» است.
یک کودک یک و نیم ساله اگر در محیط سالمی باشد صبح با انگیزه از خواب بلند میشود. یعنی به این علت از خواب بیدار نمیشود که باید سر ساعت جایی باشد یا قرار داشته باشد یا باید سر ساعت در مدرسه و دانشگاه باشد. او با شادی از خواب بیدار میشود. شاید یکی از انگیزههایش این باشد که چشمانش را باز کند و نور را ببیند یا با این شوق که آب خنک به صورتش بزند. ولی متأسفانه بیشتر از 99 درصد آدمهای عصر حاضر نمیتوانند بدون علت صبح با انگیزه بیدار شوند، حتماً باید علتی باشد، مانند رفتن به سر کار، غذا درست کردن، قرار ملاقات یا اصلاً خوابیدن خوب نیست و باید بلند شوم.
ما با این چهار خصلت یا کفایت ذهنی به دنیا میآییم، این چیزی نیست که یوگا به ما بدهد. یوگا فقط آن قشر و حجاب پوشاننده که افکار، گفتگوهای درونی، هیجانات و خواستههای زیاد است را کنار میزند. انجام تکنیکهای یوگا ما را به همان ذهن متمرکز، حس نیرومندی، آرامش و انگیزه و شادی درون بازمیگرداند.
باید گفته شود که یوگا یک ورزش بسیار کم خرج و خودکفا است. محل انجام آساناهای یوگا معمولاً روی یک تشک با ابعاد 60 در 180 سانتیمتر است. کدام ورزش است که اینقدر جای کمی اشغال کند؟ امروز در دنیای دیجیتال و صنعت طرفداران ورزش یوگا روز به روز بیشتر میشوند. فرض کنید یک شهروند ساکن شهری مدرن، صنعتی و با امکانات فوق پیشرفتۀ دیجیتالی، در طبقۀ ۶۴ آپارتمان خود در گوشهای مت یوگا را پهن میکند و نیم ساعت یا 45 دقیقه در روز به انجام آساناهای یوگا و تمرینهای تنفسی مشغول میشود. حداقل تأثیرش این است که یک روز پرانرژی، آرام، با مدیریت و توانایی ذهنی بالا و قدرت ارتباط فوقالعاده را شروع میکند. گرایش به سمت یوگا روز به روز بیشتر میشود. سال گذشته چنین روزی در بام تهران، مراسم روز جهانی یوگا برگزار شد و با اینکه اطلاعرسانی اندکی انجام شد حدود هشت هزار نفر در آنجا حاضر شدند. چنین آماری حاکی از این است که ما انسانها میخواهیم این چهار کفایت ذهنی را تجربه کنیم. البته همانطور که ذکر شد یوگا به هیچ عنوان هدف نیست، یوگا یک ابزار است، ابزاری که ما به وسیلۀ آن بالقوههای وجود خودمان را بیشتر تجربه میکنیم.
دقایقی با هم تمرین میکنیم؛ همینطور که روی صمندلی نشستهاید پشت و ستون فقرات را کاملاً صاف کنید، کف پاها روی زمین، دستها روی پاها، صورت روبهرو، چشمها نیمه بسته یا باز باشد و با صدای من در ارتباط باشید. حواس را به ستون فقرات و رها بودن دستها روی پاها متمرکز کنید، حالا به تنفسهای خودبهخودتان توجه کنید، تنفس را کنترل نکنید، فقط توجه کنید. حواس را کاملاً به تنفسها بدهید، یعنی هوایی که با دم و بازدم خودبهخود از مجاری بینی عبور میکند. خودتان را با تلاش حواس به لحظۀ حال بیاورید، این کار ارادی است و بازتابش فوراً آرام شدن ذهن است. مکث کنید، به این صورت به هر تنفس توجه کنید یعنی حسهای عبور هوا را در مجاری بینی دریافت کنید. بادی که در این فضای باز میوزد روی صورت و دستها احساس کنید، صداهای محیط را بشنوید، حضور خودتان را در این لحظه و در اینجا حس کنید. حواس را برگردانید به عبور هوا در مجاری بینی و به حضور بدنتان در این فضای باز. انگار نه انگار که گذشتهای وجود داشته و صحبتهایی شده، تمام حواس را بیاورید در این لحظه، ستون فقرات را صافتر کنید، قفسۀ سینه را منبسط کنید. در همین حالت فقط آگاه باشید، این یک تکنیک یوگاست. حدود پنج دقیقه تمرین کردیم. با این دستاورد از این تمرین خارج شوید که هنگام ورزش، قدم زدن و ... با بدن و حسهای موجود در آن ارتباط داشته باشید و تمامی عوامل و محسوسات بیرون را هم حس کنید.
قبل از خداحافظی چکیدۀ صحبتها را در چند جمله خلاصه میکنم:
* اکثر آدمها تصور میکنند در زمان حال بودن یک وادی بیخیالی است. در حالی که آمدن در زمان حال همیشه از قلۀ تعهد و مسئولیتپذیری صورت میگیرد. یعنی ما نمیتوانیم به زمان حال بیاییم مگر اینکه گذشتۀ متعهدی داشته باشیم. البته به طور لحظهای میتوانیم با بعضی از تکنیکها زمان حال را
تجربه کنیم.
* ما همیشه آیندۀ خلاق و روشن را در زمان حال میتوانیم طراحی کنیم.
* ما همیشه گذشتۀ از دست رفته را در زمان حال میتوانیم درست تحلیل کنیم.
* اگر در زمان حال باشیم، نگرانی از آینده تبدیل به «امید» میشود.
* وقتی در زمان حال هستیم افسوس و پشیمانی از گذشته تبدیل به «تجربه» میشود.
از بودن در محضر مسئولین شهر رفسنجان کمال افتخار را دارم. سپاس که به بنده اجازه دادید در خدمتتان باشم. امیدوارم توانسته باشم بخشی از این ابزار که باعث ارتقای ذهنی و جسمی میشود (یوگا) را به شما معرفی کنم. از حضور مدعوین بینهایت سپاسگزارم و به شما تبریک میگویم که چنین انگیزه و شوقی در شما برای آشنایی با این فن یا ورزش یوگا هست.
خدا یار و نگهدارتان باشد.
سخنرانی آقای موحدی:
امروز 31 خرداد مصادف با بیستم ماه جون، برابر است با با پنجمین سال برگزاری روز جهانی یوگا. زمانی که نارندا مودی به نخستوزیری هند انتخاب شد، در مهرماه سال 94 و در اولین سخنرانیش در سازمان ملل متحد، انتخاب روزی به نام روز جهانی یوگا را پیشنهاد کرد. در همان نشست تعداد 30 کشور روز جهانی یوگا را تأیید کردند و تا امروز 177 کشور مراسم روز جهانی یوگا را برگزار میکنند.
پیشنهاد نخست وزیر هند از این رو بود که خود او سالهاست یوگا را تمرین میکند، به آن اعتقاد دارد و پیام یوگا را به درستی درک کرده است. چرا که میداند پیام یوگا پیام صلح و ثبات و دوستی و دوست داشتن و آرامش است و با هرنوع خشونت و جنگ و خونریزی و کشتار مخالف، و اگر روزی پیام یوگا در جهان نهادینه شود، صلح و آرامش در همهجا پابرجا میگردد. البته این ایدۀ نارندا مودی نیست، مهاتما گاندی
(1869-1948 م) سالها پیش بهصورتی عملی و با استفاده از یکی از پیامهای یوگا طی چند سال به استعمار 200 سالۀ انگلیس پایان داد که به استقلال هند انجامید.
به دنبال مهاتما گاندی، سوامی ویشنو دواناندا1 (1927-1993 م) در دهۀ 70 و 80 میلادی هم پیام یوگا را به نحوی دیگر در جهان منتشر کرد. او که از شاگردان دکتر شیواناندا2 (1887-1963 م) بود، آموزههای یوگا را نزد او فرا گرفت و به توصیۀ او روانۀ غرب شد تا یوگا را به جهانیان بشناساند. پس از آنکه در کانادا مرکز بزرگ یوگا را با نام یوگا کمپ تأسیس کرد، به فکر گسترش پیام یوگا در دیگر نقاط جهان افتاد و بهتدریج مراکز یوگایی در کشورهای مختلف جهان تأسیس و به افتخار استادش شیواناندا نامگذاری کرد. او سپس فن خلبانی را فرا گرفت و از اینجا بود که مأموریتش را آغاز نمود. او در حالی که یک شال نارنجی رنگ به کمر میبست و یکی دیگر را به دوش میانداخت، سوار بر هواپیما میشد و بدون داشتن پاسپورت و ویزا به هر کشوری که میخواست میرفت. در فرودگاه وقتی او را بازرسی میکردند میگفت: «نبایستی مرزی بین کشورها وجود داشته باشد چرا که همۀ انسانها با هم برابرند و برادر.» او برای رساندن پیام یوگا به جهانیان سه مأموریت بسیار خطرناک انجام داد، زمانی که در سال 1967 میلادی جنگ میان مصر و اسرائیل درگرفت، او با همان شیوه و با هواپیمایی که خودش خلبانی آن را بر عهده داشت بر فراز مرز مصر و اسرائیل که سربازان دو کشور در طرفین آن بهصورت مسلح آمادۀ انجام عملیات بودند پرواز کرد و پس از آنکه در مصر فرود آمد و خبرنگاران دور او جمع شدند، او پیام یوگا را که صلح و دوستی است و نه خشونت برای آنان شرح داد.
زمانی که بین ایرلند جنوبی و شمالی درگیری بود و هر روز سربازان دوطرف به جان هم میافتادند و شماری کشته میشدند، با همان هواپیما از مرز عبور کرد و پس از فرود آمدن باز هم به خبرنگاران گفت بین دو ایرلند که درواقع یک کشور هستند نباید خشونت و کشتار وجود داشته باشد.
در اواخر دهۀ 1980 میلادی (در مهمترین مأموریتش که منجر به فروپاشی دیوار برلین شد)، زمانی که بین دو کشور آلمان غربی و شرقی دیوار برلین کشیده شد و سربازان مسلح، هر جنبندهای که از بالای دیوار به حرکت در میآمد را به رگبار مسلسل میبستند، سوامی ویشنو دواناندا سوار بر هواپیمای یک موتورهای شد و از آلمان غربی به سوی آلمان شرقی پرواز کرد و نزدیک روستایی در آلمان شرقی فرود آمد، او شانس زیادی آورد که هواپیمای یک موتورهاش مورد حمله قرار نگرفت. پس از فرود آمدن از صدای هواپیما تعدادی از اهالی روستا به سمت او و هواپیمای فرود آمده آمدند و از دیدن خلبانی که تنها دو لنگ به کمر و روی شانه داشت تعجب کردند. در آن زمان حکومت آلمان شرقی تابع شوروی کمونیستی بود و حکومتی پلیسی و امنیتی داشت و کوچکترین مخالفت با سیاست دولت را در نطفه خفه میکرد، اهالی روستا با دیدن صحنه بلافاصله پلیس را خبر میکنند و ظرف چند دقیقه مأموران پلیس از راه میرسند، ابتدا از دیدن هواپیمای یک موتورۀ فرود آمده در یک دشت نزدیک روستا و خلبانی که تنها دو لنگ نارنجی رنگ بر تن دارد تعجب میکنند، ولی بلافاصله او را دستگیر و به نزدیکترین ایستگاه پلیس میبرند. سوامی ویشنو با دیدن پلیسهایی که در پاسگاه پلیس انتظار او را میکشیدند خم میشود، دستهایش را به صورت قلاب درمیآورد و حرکت ایستادن روی سر (شیرشاسانا) را انجام میدهد. مأموران پلیس بازهم تعجبشان بیشتر میشود که نکند این فرد با پوشیدن دو لنگ، با سوار شدن در هواپیمای یک موتوره و با به خطر انداختن جانش مشاعرش را از دست داده و از دیوار برلین عبور کرده و در نزدیکی یک روستا فرود آمده و حالا هم در پاسگاه پلیس روی سرش ایستاده است. به هر حال او را دستگیر میکنند، ساعتها از او بازجویی به عمل میآورند و وقتی متوجه میشوند او یک یوگی است که با به خطر انداختن جانش از آلمان غربی به شرقی آمده تا پیام یوگا را به آنها یادآورشود؛ او را به مرز آلمان غربی میآورند و رهایش میکنند. خبر این موضوع بلافاصله در مطبوعات و خبرگزاریهای آن زمان منعکس شد و از سوامی ویشنودواناندا با نام سوامی پرنده که دائماً مأموریتهای صلح را در گوشه و کنار جهان انجام میدهد یاد میکردند.
دو سال بعد شهروندان آلمانی با دریل، کلنگ و تیشه و هر چیز دیگر به جان دیوار برلین افتادند و آن را خراب کردند و به دنبال آن دو آلمان به صورت آلمان واحد در آمد. مأموریتهای سوامی ویشنودواناندا که قصدش رساندن پیام یوگا به جهانیان بود همچنین افکار و آراء مهاتما گاندی، با بهرهگیری از اولین بخش یاما که آهیمسا یا عدم خشونت است، برای بیرون کردن انگلیسیها از هند بدون کشتار و خونریزی ناراندا مودی را بر آن داشت به صورت رسمی از کشورهای جهان بخواهد که روزی را به نام روز یوگا برگزار کنند تا همۀ جهانیان با پیام یوگا، که صلح و دوستی و دوست داشتن و عدم خشونت است، آشنا شوند و امروز ما اینجا در خدمت شما اهالی خوب رفسنجان این روز را به اتفاق جشن میگیریم. در اینجا لازم میدانم تشکر کنم از مسئولین محترم رفسنجان که این فرصت را در اختیارمان گذاشتند تا دقایقی در خدمتتان باشیم و در اینجا لازم می دانم به پیام یوگا اشارهای داشته باشم:
سلامتی ثروت است، آرامش درون خوشبختی است. یوگا راه را به شما نشان می دهد.
Health is wealth. Peace of mind is happiness. Yoga shows the way.