خلاصه و تنظیم: واحد تحریریه
برگرفته از:کتاب قانون شفا اثر کاترین پاندر
همۀ ما در برههای از زندگی قطعاً با عبارتهای شفا و شفایابی سر و کار داشتهایم و ممکن است آن را تجربه کرده باشیم. در برخی موارد افراد ممکن است آن را خرافه و دور از مستندات علمی و مستدل در نظر گیرند. بله، ظاهر فرایند شفا به گونهای است که در نگاه سطحی بدون دلیل اتفاق میافتد. اما قصد ما از نگارش این مطلب شرح و توضیح عملکرد شفا و چگونگی رویداد آن است. پس اگر به شفای بیماریهای خود یا اطرافیانتان علاقهمندید در این مطلب با ما همراه باشید.
شاید بهنظرتان عجیب بیاید، اما همۀ ما در درون خودمان مجهز به نیرویی شفادهنده هستیم. زیرا تن، خود دارای خردی برتر است که بیشتر به سمت سلامتی متمایل است تا بیماری. قوانین هستی دو قسم هستند: قوانین طبیعی و قوانین ماوراءطبیعی. قوانین طبیعی شامل نیروهای فیزیکی مانند سیستم ایمنی بدن و اثرات بهبوددهندۀ داروها بر بدن میشوند و قوانین ماوراءطبیعی مجموعه قوانینی هستند که از طریق نیروهایی غیرملموس و غیرفیزیکی بر بدن اعمال میشوند که نادیدنیاند و با حواس طبیعی بدن قابل درک نیستند. قوانین ماوراءطبیعی همانطور که از نامش پیداست فراتر و برتر از نیروهای طبیعی است و میتواند ثمراتی را پدید آورد که در نظر انسان مادی ممکن است معجزهآسا باشد. آنگاه است که غیرممکن به ممکن و لاعلاج به علاجپذیر بدل میشود.
یکی از روشهای استفاده از قانون برتر در بهبود وضعیت سلامت این است که همواره با دیگران روابطی سالم داشته باشیم و فهم و ادراک معنویمان را ارتقاء دهیم. آنگاه شفای جسمانی نیز از پس آن خواهد آمد و میتوان گفت فرد با ایجاد روابط سالم و تلاش در جهت بهبود وضعیت معنوی خود، درواقع در حال پیشگیری از بیماری فیزیکی در بدن خویش است.
چرا انسان بیمار میشود؟
سیستم ایمنی در بدن همواره در کار ترمیم و تعمیر سلولهای آسیب دیده یا مشکلدار است. اما میزان قابل توجهی از این فرایند از طریق کنشهای ناخودآگاه ذهن نیمههوشیار انجام میگیرد. همین تمایل طبیعی بدن به سلامتی خود از برترین شفادهندههای درونی است. این نیروی حیاتی که بهطور فطری در ما به ودیعه گذاشته شده میتواند از هر درمان دارویی و فیزیکی موثرتر باشد. اما سؤال اینجاست که با وجود این تمایل قدرتمند در درون انسان چرا باید انسان بیمار شود؟
دلیل آن است که این تمایل بهصورت بالقوه در انسان وجود دارد و باید دارای مابهازاء عملی نیز باشد. وقتی انسان احساسات و باورهای نادرستی را به ذهن خود راه میدهد و پس از مدتی آنها را تبدیل به عادت میکند، باعث دگرگونیهای ارگانیک و بیماریهای جدی در بدن خود میگردد. تکتک سلولهای ما دارای شعور هستند و اندیشهای که ذهن ما را در بر گرفته قادر است بر جسم ما اثر بگذارد.
حال سؤالی که ممکن است در اینجا پیش آید این است که با این تفاسیر اشخاص منفینگر باید کلکسیونی از بیماریهای مختلف باشند، اما گاهی اینگونه نیست و در اطرافمان منفیبافهای زیادی را میبینیم که از سلامت کامل برخوردارند. دلیل این امر آن است که بدن انسان به واسطۀ رسالت اصلیاش یعنی آفرینش زندگی و تندرستی، در ثبت اندیشههای منفی بسیار کندتر از ثبت باورهای مثبت عمل میکند. بدن سالم قادر است اندیشههای ناسالم را برای مدتی از خود دور نگه دارد، اما عادت به باورهای فاسد و نادرست، نفرتهای دیرینه و زخمهای کهنه و نهانی سلامت انسان را قطعاً به باد فنا میدهد.
درواقع، جوهر مایعی که جسم ما را تشکیل میدهد از فهم و شعوری برخوردار است که به جسم خوراک میرساند. وقتی در هر موقعیتی از زندگی چه مهم و چه غیر مهم، بتوانید اندیشههای متعالی را در سر بپرورانید، از سرعت شفای جسمانی خود به حیرت خواهید افتاد.
تنها دو درصد از وجود انسان جسم و 98 درصد آن ذهن است، اما انسانها غالباً 98 درصد از وقت خود را صرف اندیشیدن به 2 درصدِ جسم میکنند. به همین دلیل است که اغلب از بیماری رنج میبرند. به گفتۀ افلاطون هیچگاه بدون سالم بودن کل، یک جزء نمیتواند سالم باشد. بنابراین، برای رسیدن به سلامت جسمی، باید ذهن را پالایش کرد. ممکن است با توسل به درمانهای فیزیکی دارویی نشانههای بیماری از بین بروند، اما مادامیکه انسان الگوهای فکری مخرب را از ذهن خود خارج نسازد شفای کامل نمییابد و چه بسا درد بارها و بارها به جسم او هجوم بیاورد.
نیروی پویایی که ما میتوانیم از طریق استفادۀ صحیح از نیروی اندیشهمان به آن دست یابیم بسیار عظیم است و از آنجایی که اندیشهها مدام در حال اثرگذاری بر جسم هستند، این اندیشههای پویا نیز میتواند جسم را به مرور از حالت بیماری خارج کند و برعکس اندیشههای منفی و اعتقاد به شر و پلیدی، بیماری را به بدن دعوت میکند.
بهعنوان مثال، احساس ترس و اندیشههای هراسانگیز باعث ایجاد هورمونهایی در جریان خون میشود که مراکز عصبی مهم بدن را فلج میسازد. همچنین ترس شدید گلبولهای خون را به جوش آورده و میسوزاند. دروغگویی باعث فشار شدیدی بر عملکردهای جسم میشود؛ طوری که متابولیسم، نبض، فشار خون و سرعت تنفس شتاب میگیرند و وارد فعالیتی غیرعادی میگردند. افکار مخرب دیگری چون کینه، خساست، بخل، حرص، استرس، چشموهمچشمی نیز به گونههای مختلف به بخشهای مختلف بدن آسیب میرسانند.
قانون اول: انکار
نخستین و مهمترین قانون شفا، انکار است. البته نه اینکه خود بیماری را انکار کنید و دست از درمان آن بردارید. شما باید همچنان به ظاهر بیماری اهمیت دهید و به دنبال درمان آن باشید و از سوی دیگر بر روی منشأ بیماری، که همان افکار و اندیشههای درونیتان است، تمرکز کنید و آنها را به واقع انکار نمایید. تنها در این صورت است که مسئلهتان حل میشود. اندیشههای نادرستتان را نفی کنید و زمانی که آن باور غلط از ذهنتان زدوده شد، بیماری نیز، که در اثر آن فکر نادرست ایجاد شده است، از وجودتان رخت برمیبندد.
درواقع باید به مشکلات ذهنیتان «نه» بگویید، زیر بار آنها نروید و هراسهای بیمورد افکار حسادتبار، کینهورزانه و خودخواهانه را از خود دور سازید. برای انکار حالتهای ناخوشایند میتوان با صحبت کردن با خود یا دیگران، فکر نادرست را از ذهن بیرون کرد و باور صحیح را در آن قرار داد. بهعنوان مثال، در مواقع بروز حالتهای ناخوشایند جسم میتوان گفت: «هیچ دلیلی برای این حالتم وجود ندارد. من یک انسان طبیعی هستم و جسمم در حال انجام فرایندهای طبیعی خود است. بنابراین، نباید چیزی بر خلاف این سیر طبیعی اتفاق افتد و به سلامت من لطمه وارد سازد.»
کنش اندامهای جسمی بهگونهای است که وقتی حالات منفی ذهن که موجب بیماری شده است برطرف میگردد، آنها نیز خود را بهبود میبخشند. موارد تورم و انواع تبها از جمله مشکلاتی هستند که خیلی راحت به این روش شفایابی جواب میدهند.
با قانون انکار سختترین دشوارها، آسان میشود؛ چرا که نفی و انکار از قدرتی بسیار پالاینده و رهاننده برخوردار است. بهخصوص در صورتی که با اقتدار و تأکید خاصی بیان شود که قدرتی
صدچندان مییابد.
از دست ندهید! حتما مقاله عود چیست را بخوانید.
قانون دوم: عدم اعلام مشکل به دیگران
کلام انرژی فوقالعادهای دارد. هرگز نباید از نیروی کلماتی که از دهانمان خارج میشود غافل شویم. اندیشههای مخرب با پر و بال دادن و صحبت کردن در موردشان، قدرت بیشتری مییابند؛ از سوی دیگر، اگر این قبیل اندیشهها را در سر نپرورانیم خوراکی که بهطور مدام به آنها میرسد، قطع میشود و در نتیجه در اثر کمبود توجه، از بین خواهند رفت.
در مواقع بروز رویدادهای ناخوشایند، علاوه بر انکار درونی باید از اعلام آن مشکل به دیگران نیز خودداری کنیم تا اندیشۀ منفی در اثر بیتوجهی و بیاعتنایی ناپدید شود. نباید با سخن گفتن دربارۀ مشکلات، به آنها خوراک برسانید. نباید گله و شکایت کنید یا پیشگوییهای منفی نمایید.
خلاصه و تنظیم: تحریریه با همکاری مرضیه سلیمانی کرمانی (رها)
عفو و بخشش
جسمی که مالامال از سموم ناشی از کینهها و انزجارهاست، نمیتواند به طور کامل به سلامتی دست پیدا کند. اگر میخواهید همیشه حال خوبی داشته باشید، همیشه ببخشید.
گاهی حتی ممکن است بدون اینکه به روشنی قابل مشاهده باشد، شخص به دلیل یک تفکر منزجرانه و کینهجویانه نسبت به کسی در گذشتههای دور، دچار بیماری میشود. در صورتی که ممکن است در ظاهر فردی بسیار آرام و مهربان به نظر آید.
از آنجایی که ذهن در جسم خانه دارد، تحتتأثیر رویدادهای درون جسم قرار میگیرد و تا زمانی که ذهن و عاطفهتان پالایش پیدا نکند و از کینه و انزجار خالی نگردد، گرایشهای منفی سبب ماندگار شدن بیماری در جسم شما میشود.
البته عفو و بخشایش تنها نسبت به عملی که دیگران انجام دادهاند، اتفاق نمیافتد. گاه انسانها به دلیل اینکه نمیتوانند خودشان را به خاطر اشتباهاتی که در گذشته داشتهاند، ببخشند دچار مشکل میشوند. انسانها برای رسیدن به یک روان سالم و متوازن، باید بتوانند خودشان را نیز ببخشند.
پس از طی شدن فرایند بخشش نسبت به دیگران، لازم نیست دوباره با آن شخص تماسی داشته باشیم، اما اگر بنا به ضرورت لازم شد ارتباطی با وی داشته باشیم، مشکلی ندارد و این خودش بخشی از فرایند شفاست. پس از بخشایش، گرایشهای شما نسبت به آن شخص به صورت ناخودآگاه تغییر میکند و طبیعتاً، گرایشهای او نیز به شکلی ناهشیارانه، دستخوش تغییر میشود.
شیوۀ بخشایش این است که هر روز جملاتی شبیه: «هرآنچه باعث آزارم میشود را میبخشم، در درون و برون همه را میبخشم، گذشته و آینده را میبخشم.» را با چشمانی بسته زیرلب زمزمه کنید.
ممکن است در همان ابتدا آن احساس آرامشی که به دنبالش هستید را دریافت نکنید، اما بهتدریج بالأخره تغییر خواهید کرد. گاه ممکن است حتی خودتان هم از رنجشی که به دل دارید آگاه نباشید، اما با تکرار عبارتهای تأکیدی بخشش و گذشت، این آگاهی در شما به وجود میآید و عمل بخشایش در قلبتان اتفاق میافتد. این فرایند به زمان و پافشاری زیادی نیاز دارد چراکه سطوح نیمه هشیار ذهن باید به خوبی پالایش یابند.
آزارهای گذشته و حال را باید بهخاطر وجود خودتان ببخشید نه بهخاطر عامل آزاردهنده. عمل بخشایش را باید به امری روزمره و عادت دائمی تبدیل نمایید و با بخششهای پیوسته و همیشگی از دست حلقههای سرسختی که شما را به افراد و مسائل آزاردهنده پیوند داده است، رها شوید.
مسئلۀ دیگر این است که وقتی کسی باعث آزار شما میشود ممکن است مشیت الهی آن فرد را سر راه شما قرار داده باشد تا هم شما عفو و گذشت را تجربه کنید و هم او مورد بخشش قرار گیرد. پس این کار را انجام دهید تا عامل آزارنده از سر راهتان کنار رود و از سایر پیامدهای گذشتتان برخوردار شوید.
انسانی که جسورانه دست به عفو و گذشت میزند، کنترل اوضاع را به دست میگیرد. تا پیش از این عمل، اوضاع از کنترل او خارج است، اما وقتی خودش اقدام به بخشش میکند، ناگهان وضعیت عوض میشود. ذهن انسان بخشنده مانند مغناطیسی برای جذب موهبتهای الهی عمل میکند. یادتان نرود هر شب قبل از خواب تمام بدیها، ناراحتیها، کینهها و افکار بدی که نسبت به تکتک موجودات زنده، اطرافیان، همکاران، دوستان، آشنایان و خانوادهتان دارید از خود دور کنید، آنها را ببخشید و در دلتان بخواهید که آنها نیز شما را ببخشند. هرگز شبی را با این اندیشه که در گوشهای از جهان دشمنی دارید، به بستر نروید.
رهایی یا عدم وابستگی
یکی دیگر از دلایل عاطفی مسائل و مشکلات جسمی افراد، وابستگی است. این وابستگی میتواند به یک فرد یا یک موقعیت خاص در زندگی باشد. کاری که باید برای رفع این مشکل انجام دهید، گذشتن از آن شخص یا موقعیت است. یعنی باید به سادگی چیزی که به آن وابستگی داریم را رها کنیم. بسیار پیش میآید که وابستگیهای عاطفی باعث بروز مشکلات جسمی در انسان میشود. وابستگیهای عاطفی که گاه به غلط به نام «عشق» تعبیر میشود، به هیچوجه احساسات راستینی نیستند. چرا که در عشق واقعی، احساس تملک جایی ندارد. عاشق واقعی آنچه دوست دارد را آزاد میگذارد. تنها در این شرایط است که آن حس راستین و واقعی پرورش یافته و بالیده میشود.
انسان با رها کردن، آن چیز را از دست نمیدهد، بلکه این نوع تفکر در انسان باعث میشود آن چیز اتفاقاً به سمت او بازگردد. اگر بخواهید چیزی را که از آن شما نیست، با وابستگی بیش از حد، به زور بهدست آورید، آن چیز هر روز از شما دورتر میشود و تندرستیتان نیز به خطر میافتد. چرا که شما با وابستگی به یک چیز، درواقع تعادل و توازن زندگیتان را مختل کردهاید.
با وابستگی و داشتن احساس مالکیت نسبت به دیگران، دائماً دچار این توقع و انتظار هستیم که آنها نیز ما را دوست بدارند، از بودن با ما لذت ببرند و قدر احساسات ما را بدانند. به همین جهت از مشاهدۀ واکنشهای منفی آنها دچار دوگانگی و کینه میشویم.
باید دوست داشت اما در نهایت باید آن چیز یا کس دوستداشتنی را رها کرد تا نیروی الهی آن را به سمت ما بفرستد. باید در ذهنمان آن را از خودمان دور نگه داریم و رهایش کنیم.
گاه برای انجام یک کار یا رسیدن به یک هدف بیش از اندازه تلاش میکنیم و کاری که به نظر میآید قرار نیست انجام بشود را سعی میکنیم با سماجت و پیگیری بیش از اندازه، به انجام برسانیم. در حالیکه گاهی بهترین راهحل، رها کردن است. البته این بدان معنا نیست که برای انجام هدف موردنظرمان تلاش نکنیم. اما باید این هوش را داشته باشیم که وقتی نیرویی میخواهد ما را از آن باز دارد، متوجه شویم و بگذاریم شرایط هر طور که میخواهد پیش رود. وقتی هر چه دعا میکنیم، مستجاب نمیشود باید بدانیم که زمان رها کردن آن موضوع است.
بسیاری از مواقع در قیدوبندهایی که برای خودمان ساختهایم گیر میکنیم و نمیدانیم تنها خودمان میتوانیم خودمان را از آن وضعیت بغرنج نجات دهیم. بنابراین بهتر است گاهی اوضاع را رها کنیم و بگوییم خدایا هر طور که خودت صلاح میدانی همهچیز را سروسامان بده. البته در دل نیز باید کاملاً به این دیدگاه ایمان داشته باشیم. اگر اینگونه عمل کنید خواهید دید چطور راهی برای شما باز میشود.
به یاد داشته باشید هرگز با رها کردن چیزی که در طلبش هستید و دوستش دارید، آن چیز را از دست نمیدهید، به عکس راهی باز میکنید تا موهبت الهی به هر شکل به زندگیتان وارد شود. این چسبیدن به یک شخص یا موقعیت است که میتواند باعث از دست رفتن آنها بشود. باید بدانید چیزی که با رضا و رغبت به خداوند واگذار میکنید از دست نمیرود، بلکه چیزی بهتر جایش را پر میکند.
اگر اعتقاد داریم قوانین برتری وجود دارند که همهچیز را تحتتأثیر قرار میدهند، پس با انجام دادن این قوانین برتر میتوانیم به رستاخیز خودمان کمک کنیم و به دنبال چیز عجیب وغریبی برای شفای خودمان نباشیم.
ادامه دارد.
برگرفته از :کتاب قانون شفا اثر کاترین پاندر
عالی بود به این نتیجه رسیدم که همه چیز رو باید رها کرد خودش باید حل بشه با ارده خدا هر چقدر ناله ودعا و...کنی اوضاع بدتر میشه رهاشو وابسته نشو ببخش
سلام عالی بود 😍 برای سلامتی خودم بقیه مریض ها دعا میکنم 💗